- زور آور
- زورمند نیرومند پهلوان، آنکه با دیگری با زور و جبر رفتار کند
معنی زور آور - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زورمندی، نیرومندی، پهلوانی
زور دادن فشار آوردن، تعدی کردن ستم کردن
زور دادن، فشار دادن، فشار وارد کردن بر کسی یا بر چیزی
ظرفی فلزی که در آن روغن و غیره کنند دبه روغن
پرزور، قوی، کسی که با دیگری به زور و قهر رفتار کند
Coercive
принудительный
zwingend
примусовий
przymusowy
coercitivo
coercitivo
coercitivo
coercitif
dwingend
बलात्कारी
koersif
قاهرٌ
zorlayıcı
kulazimisha
บังคับ
জোরপূর্বক
جبر کرنے والا
متوجه
رو کننده توجه کننده
بی باک و دلاور
نوند پیام آور دخشک آور، گل پیک (گل قاصد) از گیاهان
آنچه تولید احتراق کند محرق